۱۳۸۹ بهمن ۱۳, چهارشنبه

خاطره آقا رضا"رضا"


خاطره آقا " رضا " :
سلام به دوستان من رضا هستم و از خوش شانسی یا بدشانسی زمانه تو یک کلینیک کار میکنم و کارهای تزریقات هم انجام میدم این سایت را دیدم برام جالب بود چند  روز پیش با دوست دخترم این سایت را میدیدیم بهم پیشنهاد داد خاطرات آمپولیم را بنویسم  اما به هرحال چون محرم مردان و زنانی هستم که میاند پیشم امپول میزنند صرف نظر کردم فقط چون خود دوستم اجازه داد فقط خاطرات امپولی که به خودش زدم براتون مینویسم این را هم بگم من با دوستم فقط دوتا دوستیم و تا حالا غیر از امپول زدن که بدنش را دیدم یا دست زدم بهش با هم هیچ رابطه ای نداشتیم فکر بد نکنید در ضمن این نکته را هم بگم که من چون خرج زندگی بالاست هر دوشب یکبار تو یک درمانگاه جدا از محلی که روز کار میکنم شبها کار میکنم و چون شبها مراجعه کننده کم است فقط یک نفر میماند و بیشتر تزریقات خانمها را نیز انجا انجام دادم چون درمانگاه محل کار اصلی خانم داره.
اولین بار امد درمانگاه سردرد شدید داشت رفت پیش دکتر براش یک امپول دگزا نوشت وقتی امد بیرون نسخه اش را دیدم بهش گفتم امپول داری کمی میترسید گفتم سریع رفتم تو محوطه درمانگاه و امپولش را گرفتم و امدم بهش گفتم بلند شو برو روی تخت بخواب تا امپولت را بزنم یکباره دیدم با تعجب گفت: "تو مگه زن نیست که تو میخواهی بزنی گفتم نه شبها زن نیست . خلاصه کمی ناز کرد و گفت میرم جایی دیگه میزنم اما بلاخره راضی شد و رفت تو اتاق من پشت پرده امپول را اماده کردم . کمی استرس داشتم چون اولین بار بود که باسنش را میدیدم خلاصه رفتم داخل دیدم خوابیدم و  گفتم پس چرا اماده نشدی گفت اماده ام فقط مانتوم را بزن بالا و در همین حین خودش مانتوش را داد بالا شلوارش پایین بود به زن خیلی امپول زده بودم اما این صحنه برام جذابیت خاصی داشت سریع الکل را زدم و امپول را فرو کردم هیچی نمیگفت امپول که داشت تمام میشد یک ای کوچولو گفت بعد پنبه را گذاشتم جاش و شلوارش را دادم بالا و امدم بیرون . وقتی امد بیرون گفت جاش میسوزه و خداحافظی کرد و رفت . فقط این را بگم که از اون به بعد دوستم که تقریبا میگفت از امپول میترسه هروقت مریض میشد می امد تا من بهش امپول بزنم خاطرات بعدیش را هم بعد براتون میگم بای.

۴ نظر:

  1. مدیر جون هر چند تکراری بود ولی دستت در نکنه .رضای عزیز تو که اسمو فامیل ادما رو نمی گی پس در راز داریت خللی ایجاد نمی شه

    پاسخحذف
  2. اینجا خیلی دیگه خسته کننده و تکراری شده!!! بعد کلی وقت که من میومدم و میرفتم همون مطالب قبل بود حتی نظر هم اضافه نمی شد و این یعنی کسل شدن بقیه.الانم که مطلب جدیدمون تکراریه

    پاسخحذف
  3. مدیر جون تکراری بودمرسی اگر تونستی جدیدبزار

    پاسخحذف